سه‌شنبه، دی ۱۷

محمد محقق در شش قدم!



 قدم اول: با سیاف هم پیمان شد و رأی مرد هزاره را به صندوق سیاف ریخت. سیاف را همه می‌شناسد، کسی بود که در جنگ‌هایی خانمانسوز غرب کابل از پغمان برچی را با توپ تانک خون پاره هدف می‌گرفت. یادم است زمانی که با سیاف هم پیمان شد و در کنار ایشان ایستاد مردم غرب کابل خشمگین شده بودند و در تپه سلام در دفتر ایشان هجوم آورده بودند! آنها چندین ساعت جلویی دفتر این شیخ معامله گر  ایستاده بودند و ناراحت بودند که چرا رآی آنها را در صندوق سیاف ریخته است. بعد از مدتی چند نفر را به نمایندگی از جمعیت خشمگین در حضور پذیرفت. می دانید ایشان در آن جلسه چه بدانها گفت؟ ایشان گفت؛ در جنگ هایی کابل هم سیاف نقش داشت و هم قانونی. اما نقش قانونی بیشتر از سیاف بود و به همین دلیل من حمایتم را از سیاف اعلان کردم. یعنی اینکه در انتخاب بد و بدتر بد را انتخاب کرده ام. 

 قدم دوم: با کرزی هم پیمان شد و کرزی در این پیمان ایشان را بازی داد. محقق بعدها در مصاحبه تلویزیونی کرزی را تحدید کرد که اگر زمام امور بدستش بیافتد خودش به وعده هایی که کرزی داده است وفا می کند.

قدم سوم: با احمدضیا مسعود هم پیمان شد. احمدضیا مسعود را نیز همه می‌شناسد که چه کسی است. نیاز به معرفی ندارد. برادر احمدشا مسعود را می گویم. همان مسعود که در جنگ هایی غرب کابل جنگ را هدایت می کرد. این بار از بین بد و بدتر شیخ کمی به بدتر نزدیک شده بود. گرچند از این معامله چیزی گیرش نیامد؛ اما در پیشانی تاریخ ثبت شد.

قدم چهارم: با وجو خیانت‌هایی که جمهوری اسلامی ایران در قبال مردم ما دردر طول تاریخ نموده بود، محقق در سالگر ارتحال خمینی در کابل شرکت نموده و سخنرانی کرد؛ و یکبار دیگر از ادرس مردم هزاره سخن گفت که ما نوکر و مزدور جمهوری منفور اسلامی ایران هستیم. گرجند این بار پولی خوبی بدست اورد.

 قدم پنجم: در سالگرد بهشتی با وجود حساسیت‌هایی که بخاطر پرونده قتل شکیلا و متهم بودن بهشتیان وجود داشت شرکت نموده و سخنرانی نمود. و یک بار دیگر به بهشتیان گفت که هرچه شما خیانت کنید تاج سر ما هستید. حق تان است که در حق شکیلا تجاوز کنید و بعد اورا به قتل برسانید و بعدش یکی بیگناه دیگه را به جرم این قتل به زندان بندازید. 

 قدم ششم: محقق این روزها با دبل عبدالله می گردد و از ادرس مردم هزاره کاندید چوکی معاونت دومی دبل عبدالله است. عبدالله وزیرخارجه دولت برهاندین ربانی. همان دولت که سه سال تمام غرب کابل را اماج حملات توب و تانک خود کرد. عبدالله با یونس قانونی در دولت برهاندین هم وزن بود و به همان اندازه که قانونی دستش به خون مردم غرب کابل آغوشته است عبدالله نیز است. 

محقق به اندازه کافی نشان داده است که کمتر از کسانی نیست که در افشار از پُشت به مردم خنجر زد. محقق نشان داده که به اندازه کافی معامله گر است. به اندازه کافی نشان داده که هیچ فرق بین او؛ انوری ؛ شیخ الشیاطین آسپ محسنی تناسلی کندهاری ؛ اکبری و بهشتی و سید هادی ندارد. هرکسی هم که با محقق همگام باشد و در راه آرمان‌هایی او قدم بردارد، در راه خیانت و معامله قرار دارد.  دوستان که اینقدر سنگ مزاری را به سینه خود می‌زند و خودش را رهرو راه بابه مزاری می‌داند دیگه باید بداند که محقق مزاری نیست و راه او نیز راه مزاری نیست. 

معلم حقیر عزیز!


نام معلم عزیز رویش را شنیده بودم ولی نمی شناختم. وقتی با وبسایت جمهوری اسلامی سکوت اشنا شدم فکر می کردم این سایت از معلم عزیز رویش است. اما بعد ها فهمیدم که نه در اشتباه هستم. چون وقتی امین حلیمی معلم عزیز رویش را نقد کرد و این نقد دوباره نقد شد و این نقد باز هم نقد شد و خوانندگان هم تمام نقد ها را نقد کرد و جمهوری اسلامی سکوت هم بعضی از نقد ها را از رویی سایت برداشت؛ عزیز رویش با جمهوری اسلامی سکوت خدا حافظی کرد و تا به امروز چیزی در سکوت نشر نکرده است. البطه برحسب نیاز چندبار سروکله شان در سکوت پیدا شده ولی آن رویش که قبلا با اصحاب سکوت بود نبوده است.

اما من این معلم عزیز را با مناظره شان با حشمت غنی احمدزی شناختم. همان مناظره که از تلویزیون پخش شد و از سکوت تکرار شد. فکر می کردم واقعا این معلم عزیز می تواند کسی باشد که هزاره بدان نیاز دارد. اما حقیقت این بود که من در اشتباه بودم. این روز ها این معلم برایی اشرف غنی کمپاین می کند و چقدر با معلم عزیز که با حشمت عنی مناظره می کرد فرق دارد. این آدم چقدر حقیر شده است.

آقایی دانس؟ یا آقایی بی دانش؟؟!

بعضی از دوستان در حمایت از سرور بی دانش می فرمایند که آقایی بی دانش آدم با درجه علمی بالای است و برایی تایید حرف هایی خود تدوین پیش نویس قانون اساسی افغانستان توسط ایشان را یاد آوری می کنند. اما ایا آقایی بی دانش واقعا دارای درجه علمی بالا است؟ من فکر نمی کنم چنین باشد. ایشان چندین سال را در قم صرف و نحو خوانده اند و تمام علم ایشان هم از صرف و نحو تجاوز نمی کند؛ در حالی که این نوع آدم های با درجه علمی بالا زیاد است. خیلی هایی شان را من از نزدیک می شناسم و با آنها در ارتباط هستم.

حقیقت این است که این آقایی بی دانش توسط حزب وحدت و حمایت هایی خلیلی این بت برنجی آقایی بی دانش شد. از انجایی که حزب وحدت بعد از جنگ هایی خونین غرب کابل و جنگ هایی بامیان و یکاولنگ یگانه حزب پرقدرت هزاره ها بود و بت برنجی هم آن را هدایت می کرد. بنابر همین دلیل این امکان بوجود آمد که به نمایندگی از مردم هزاره در کانفرنس بن و شرکت کند وبه نمایندگی از مردم هزاره سهم در سیاست پساطالبان بدست اورد. اما این دلیل بی دانش شدن آقایی سرور بی دانش نیست. از آنجایی که بت برنجی (خلیلی) آدم هایی باسوادتر و داناتر را در کنار خود تحمل نمی تواند مجبور است به بودن إدم هایی چون سرور بی دانش بسنده کند و تدوین قانون پیش نویس قانون اساسی افغانستان توسط سرور بی دانش هم به دلیل نبود آدم باسواد در بدنه حزب وحدت بود. و حالا هم معاون شدن سرور بی دانش نیز به همین دلیل است. وگرنه آدم هایی باسوادتر و داناتر نیز در بین مردم هزاره است. قانون اساسی هم که توسط این سرور بی دانش تهیه و تدوین شده است صدها نقض و عیب دارد و چیزی نیست که بشود گفت آقایی بی دانش شاهکار کرده است.