اشاره: این نوشتار را بدین دلیل می نگارم تا شاید آنهایی که در قبال فرزندان مردم مسوولیت دارند ، بخواند و یک کمی به خود آید به و سرنوشت و آینده فرزندان مملکتم کمی فکر کنند. در این چند خط نوشتار من از یک مکتب بعنوان مثال استفاده می کنم و این بدین معنی نیست که فقط نتایج این مکتب برایم قابل انتقاد باشد؛ بلکه نشانگر وضعیت آشفته و در هم ریخته معارف در مالستان است. دیگر مکاتب مالستان نیز از وضعیت بهتری برخوردار نیست و در این منجلاب غرق است.
نتایج شاگردان مکتب شهید بصیر بغرا:
از این مکتب 42 نفر امسال امتحان داده است گه چند نفر شان شاگردان سالهایی قبل است و مابقی شاگردان فارغین امسال این مکتب است. از این 42 نفر 27 نفر ناکام مانده است؛ سه نفر به مؤسسات تحصیلات عالی خصوصی باتخفیف معین؛ دو نفر به انستیتوت تکنالوژی افغان کابل - یک نفر به دانشکده اداره عامه دانشگاه کابل؛ یک نفر به دیپارتمنت تولید مواد عضوی دانشکده تکنالوژی کیمیاوی دانشگاه جوزجان؛ و ما بقی هم به دانشکده تعلیم وتربیه سید جمالدین، بامیان، هرات، جاغوری؛ و غزنی راه یافته است.
یک دقیقه مکث کنید و کمی فکر کنید واز خودتان بی پرسید. واقعاٌ دانش آموز که دوازده سال درس خوانده است و امتحان داده است چرا چنین سرنوشت داشته باشد؟ واقعاٌ وقتی یک دانش آموز چنین نتایج را از امتحان خود را دریافت می کند بر او چه می گذرد؟ این دانش آموزان در این دوازده سال چه خوانده اند که در امتحان ناکام مانده اند؟ واقعاٌ چرا ناکام مانده اند؟ و هزارن تا سوال هایی از این دست. من چند نکته را بصورا مختصر عرض می کنم و امیدوارم که خوانندگان کمی تآمل نمایند.
یک - شرایط برگزاری امتحان امسال در غزنی:
بنابر اطلاعات موسق؛ شرایط امتحان در غزنی چنین بوده است. امتحان در غزنی دو روز برگزار شده است و شرایط در روز اول از این قرار بوده است: شاگردان از ساعت هشت صبح تا سه بعد از ظهر را در یک شرایط آب هوایی زمستانی بد غزنی بدون خوردن غذایی ظهر در گدام منتظر مانده اند. وقتی هم امتحان برگزار می شود هوا تاریک بوده و برق نیز نبوده. در نهایت شاگردان بجایی اینکه سه ساعت امتحان بدهند بعد از یک ساعت و سی دقیقه پارچه هایی شان بزور گرفته شده است. اخلاقی و وکیل اعتمادی در روز امتحان در غزنی حضور داشته اند و از شرایط امتحان بی خبر نیستند. یکی از دلایل کمی وقت در روز اول کانکوردر غزنی سخنرانی طولانی والی و وکیل صاحبان بوده است. یعنی اینکه سخنرانی طولانی این افراد باعث شده تا امتحانات در وقت معین شده برگزار نشود. سوال که باید پرسیده شود اینه که در روز امتحان چه نیاز به سخنرانی است؟
دو - وضعیت آشفته معارف مالستان :
بگذارید باز هم از مکتب شهید بصیر مثال بزنم. در این مکتب حتی یک معلم وجود ندارد؛ شاید خنده دار بنظر برسد ولی این یک حقیقت است که نمی شود انکار کرد. چند نفر آدم بی سواد؛ و چند نفر آخوند فتنه گر در این مکتب لانه کرده است که بغیر از پارتی بازی و فتنه گری چیزی دیگه بلد نیست. در حقیقت شغل آنها فتنه گری و پارتی بازی است. وگرنه یک آخوند را به یک مکتب چکار؟ مکتب مسجد منبر نیست که با دروغ هایی شان سر مردم را شیره بمالند و از عصر حجر سخن پراگنی کنند.
بی سوادان که در این مکتب بعنوان معلم مقرر است ؛ من از بچه گی می شناسم. اینها نه تنها سواد ندارند بلکه بی سواد مطلق اند. تنها چیزی که اینها بلدند اینه که فرزندان مردم را به شدت وحشتناک تنبیه کنند. یکی از این بی سوادان مطلق در تبیه شاگردان تبحر خاص دارد و یک آدم شناخته شده است. در حالی که در جوامع پیشرفته و متمدن تنبیه شاگردان مکتب جرم تلقی می شود.
حالا چه شده است که چنین انگل هایی در مکتب رخنه کرده است؟ دلایل زیادی وجود دارد و شاید همه بر یک نکته توافق نظر داشته باشد؛ ان هم اینکه نبود معلم مسلکی دلیل بر حضور چنین انگل هایی در اداره مکاتب در مالستان است. اما یک نکته دیگر نیز وجود دارد که اکثراٌ بدان موافقند اما بنابر دلایل شاید محافظه کاری کنند و از آن سخن نگویند. حقیقت اینه که فساد در وزارت معارف بیداد می کند و ریاست معارف غزنی و مالستان تا حلقوم در این فساد غرق است. می توانم بسیار محکم بگویم که نود فیصد از معلمان در مالستان حتی مدرک دوازده ندارند. بدین معنی که اینها سواد صنف دوازده را ندارند. اما همین آدم ها با دادن رشوت به اداره معارف مدرک صنف چهار ده را که همان فوب دیپلم می شود گرفته اند؛ وبا دادن رشوت به ریاست معارف غزنی و مالستان خودشان را در مکاتب مالستان منحیث معلم مقرر کرده اند.
سه - مدیریت معارف و مکاتب مالستان؛ کرسی شاهی:
شاید این جایی سوال باشد که چطور در یک مکتب دولتی و یا یک اداره دولتی یک منطقه یک نفر بصورت مادام العمر مدیر باشد؟ اصلاٌ بگذار اینطوری بگویم؛ چطور امکان دارد که یک نفر برایی همیشه مدیر معارف یک منطقه باشد؟ یا مدیر یک مکتب باشد؟ آیا اداره معارف و مکاتب اداره دولتی نیست؟ آیا این اداره یک اداره شخصی است که یک نفر خود را مالک و صاحب ان قلمداد کند؟ حقیقت اینه که نه اداره معارف شخصی است و نه کسی برایی همیشه می تواند در یک مکتب دولتی بعنوان مدیر باشد. آنچه باعث چنین آشفتگی است؛ فساد در اداره معارف است. در چندین مکتب مالستان بارها و بارها اتفاق افتاده است که کسی از مدیریت برکنار شده است؛ ولی یک هفته بعدش، همان آدم توسط رشوت به ریاست معارف غزنی و ریاست معارف مالستان برگشته به همان مکتب و بعنوان مدیر و معلم ایفایی وظیفه کرده است.
چهار - بی مسوولیتی مردم؛ دلیل دیگر
شاید در تمام دنیا بی مسوولیت تر از مردم مالستان نباشد. این مردم فقط بلدند با همدیگر چشم و هم چشمی داشته باشند و فقط بلدند به رقابت هایی منفی؛ قومی و منتطقه ایی بی پردازند. یکی از دلایل عمده آشفته گی در معارف همانا خود مردم اند. همین مردم خود به حمایت از اشخاص بیسواد در مکاتب بر می خیزند. در حقیقت این انگل هایی بیسواد که معارف مالستان را قبضه کرده اند توسط مردم منطقه حمایت می شود و با زور همین مردم کرسی ادارات مکاتب و معارف را برایی خود شان کرسی شاهی ساخته اند. همین مردم در طول سال حاظرند برایی گرفتن چوپان؛ ملا؛ جلسه دایر کنند و مبلغ را هزینه کنند؛ اما حاظر نیستند حتی یک روز را برایی آینده فرزندان شان اختصاص بدهند و چار قیران را هزینه کنند. این چند نکته را که اشاره کردم دلایل عمده است و تا زمانی که خود مردم فکر بحال فرزندان شان نکنند؛ نفر و یا ارگان دومی در کار نخواهند بود که به چنین نا رسایی هایی رسیده گی نمایند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر