توسط ناتالین برونفیلد ۲۸ می ۲۰۱۳
لی جانگ رک پیشوایی است که در سول کره جنوبی زندگی می کند. یک مرد عادی با یک هدف بزرگ. جانگ رک پیشوا مشکلات را درهم می گوبد. او در فکر یک راه حل بود وبا این راه حل او تبدیل به یک پیامبر و صدایی برایی جامعه خود شد. داستان او داستان ایمان است. داستان امید است. داستان عشق است. و اگر تو داستان حماسی اورا بشنویی شاید هیچ وقت این شکلی نباشی.
لی جانگ رک خالق جعبه بچه ها است. جعبه بچه هایی او اولین جعبه و تنها ترین جعبه در سول کره جنوبی است که بچه هایی رها شده و بچه هایی که معلولیت فیزیکی و ذهنی دارند و بچه هایی که ناخواسته بدنیا می اید را جمع آوری می کند.
هرساله صدها بچه نا خواسته در کره جنوبی در کنار خیابان توسط مادرهایی شان رها می شود. جانگ رک به این نتیجه رسید که او به یک راه حل احتیاج دارد تا بتواند زندگی گرانبهایی این بچه ها را حفظ کند. او جعبه بچه ها را با یک علامت محقرانه کنار خانه خود ساخت. ( جایی برایی رهاکردن بچه )
داخل و کف جعبه را با یک حوله زمخت پوشاند و یک مقدار نور و گرما نیز به جعبه اضافه کرد تا برایی بچه راحت باشد. و یک زنگ هم تعبیه کرد تا هروقت کسی بچه را داخل جعبه بگذارد به صدا در آید و زن جانگ رک و یا کدام یک از مستخدمین بتواند بچه را سریع به داخل خانه انتقال بدهد. هدف او دادن زندگی دوباره به مادران بچاره در جامعه سنتی سول بود. او حتی باور نمی کرد که بچه دخل این جعبه بیاید. اما اودر اشتباه بود. اما بچه امد!
بعضی نصف شب, و بعضی نصف روز. بعضی با یک نوشته کوتاه و بعضی بدون کدام نوشته. و تنها عده خیلی محدود از مادران با او روبرو صحبت کرده است. جانگ رک پیشوا می گوید؛ یکی از مادرها به او گفته بود که او خودش و فرزندش را مسموم کرده است, تا هردویی شان را به قتل برساند. او به زن گفته که این کار را نکند و با فرزندش اینجا بیاید.
یک مادر مجرد قلب خودرا با یک نوشته دردناک اینجا گذاشته است:
دلبندم؛ مادر خیلی متآسف است.
مادر واقعاْ متاسف است که چنین تصمیم را می گیرد.
دلبندم؛ آرزو دارم که والدین خوب بیابی و من واقعا متاسف هستم.
من سزاوار این نیستم که حتی یک کلمه بگویم.
متاسفم؛ متاسفم؛ و من دوستت دارم.
مادر تورا دوست دارد؛ بیشتر از هرچیزی دیگه.
مادر تورا اینجا رها می کند؛ چون نمی داند که پدرت کی است.
من به چیزی خیلی بد فکر می کردم؛ اما فکر می کنم این جعبه برایی تو جایی امن است.
به همین دلیل من تصمیم گرفتم تو را اینجا رها کنم.
دلبندم؛ لطفا مادرت را بیبخش.
نفسم گرفت وقتی این قطعه را خواندم: من به چیزی خیلی بد فکر می کردم؛ اما فکر می کنم این جعبه برایی تو جایی امن است. بله این جعبه امن تر است از جایی که یک صد مادر مجرد را درخود جایی داده است. بخاطر که این جعبه زندگی دوباره است و این مادر یک زندگی انتخاب کرده است. بنابراین این جعبه می تواند شروع باشد برایی رویایی دیده نشده. رویایی وزارت جعبه بچه ها.
داستان این مرد و جعبه بچه هایش با ساخت یک مستند ۷۲ دقیقه ایی بنام “The Drop Box” توسط یک جوان ۲۲ ساله بنام بریان لیی؛ سرتاسر جهان پخش شده است. این مستند جایزه بهترین فیلم در فیستوال Jubilee و جایزه بهترین فیلم حرمت گذاری زندگی در هشتمین جشنواره مسیحی ها در ماه فیبریوری امسال را از آن خود کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر