سه‌شنبه، بهمن ۲۲

نقطه عطف افغانستان؟

اشاره:
مطلب زیر در واقع گزارش است که در سال ۲۰۱۱ از شبکه ( ایس بی ایس SBS ) استرالیا پخش شده است؛ فیلم مستند که من به متن برگرداندم. گرچند این فیلم مال دوسال قبل است ولی من از اوردن آن به متن و ترجمه آن به فارسی چند هدف داشتم.
اول: طالبان این ویروس خطرناک و کشنده همچنان به قتل و کشتار ادامه می دهد و بعد از برهاندین ربانی هزاران تن از هموطن هایی عزیز مان توسط این گروهگ کثیف به قتل رسیده است و پایان آن نیز نامعلوم است.
دوم: قبل از اینکه به استرالیا بیایم؛ چه زمان که در اندونزی بودم و چه زمانی که در پاکستان و افغانستان بودم؛  یک ذهنیت غلط نسبت به هموطنانمدر اینجا در ذهنم شکل گرفته بود. ذهنیت که با امدن بدینجا به یک بارگی فرو ریخت. خلاصه عرض می کنم و نمی خواهم وارد جزیات شوم. حرف اینه که ما در عصر ارتباطات زندگی میکنم و در این عصر رسانه ابزار است مهم. در عصر ارتباطات کسی که صاحب رسانه است و زبان دارد. به این معنی که اگر کسی رسانه نداشته باشد زبان ندارد. قصه ما مردم قصه نداشتن زبان است. زبان که بتواند حرف مان را بیان کند. 
سوم: قصه رفاقت خانم هماسلطانی با ملا محمد عمر رهبر کور طالبان؛ قصه است بس دراز. این خانم ادعا کرده بود که ملاعمر در خانه ایشان است و دولت اگر می خواهد با طالبان مذاکره کند؛ باید مذاکره را از خانه او آغاز کند و القصه این که خانم دروغ می گفته است و با این دورغ هایی شاخ دارش نه تنها آبرو مردم شریف مالستان را برده بلکه ضربه بس سنگین را بر پیکر نمیه جان مردم ما کوفته است. در کشورهایی چون سویدن؛ ناروی؛ استرالیا قرار داد هایی بین وزارت مهاجرین و دولت هایی نام برده امضا شده بود مبنی بر اخراج مهاجرین افغانستان از آن کشور ها. که اگر تلاش خانم سیماسمر؛ کامران میرهزار؛ و بصیر آهنگ نمی بود نصف از مهاجرین از آن کشورها اخراج می شد. بیشتر از این دیگه چیزی نمی گویم؛ فقط امیدوارم که مردم مالستان در اینده به ادم بهتری رآی دهد.




گزارش توسط یلدا حکیم
بخش اول:


من کابل امدم تا مردی را ملاقات کنم که بدنبال صلح بود؛ اما او فقط چند ساعت قبل از اینکه من به او برسم توسط یک بمب گذار انتحاری کشته شد. برهاندین ربانی ریس جمهور سابق افغانستان با طالبان مذاکره می کرد تا به جنگ با طالبان خاتمه بدهد. ترور وی ضربه بزرگ به خاتمه دادن به جنگ در اینجا است. 

مرد: (ترجمه) آنها از اسلام بعنوان یک ابزار برایی رسیدن به اهداف خود استفاده می کند. آنها اسلام را با یک چهره وحشی به جهانان نشان می دهد. 

اعضایی پارلمان ؛ قومندان هایی جهادی و جنگ سالاران اینجا جمع شده اند تا آخرین احترام خود را به برهاندین ربانی انجام دهند؛ اما هیچ کس در این فضایی باز احساس امنیت نمی کند. جمعیت مثل این می تواند هدف برایی یک بمب گذاری دیگر باشد. جناب والی رسیده است و جنجال سر اینه که به کاروان ایشان اجازه داده می شود که در جایگاه اصلی ساکن شوند. تمام جایی را افراد مسلح فرا گرفته است و ترس از این نیز وجود دارد که کدام شلیک صورت گیرد. 

در تشیع جنازه ربانی با بیست یک شلیک بعنوان ادایی احترام باعث ربع وحشت است. توجه داشته باشید که وضعیت این روزها در کابل چگونه است. امنیت کم بیش سیفت سخت است؛ همانطور که می بینید؛ آنها در آمادگی کامل به سر می برند. اینها معمولا گارد امنیتی رییس جمهور هستند؛ اما شما باید تعجب کنید که همه این گارد دو روز پیش زمانی که برهاندین ربانی توسط بمب گذار انتحاری کشته شد کجا بودند؟

جمعیت: (ترجمه) زنده باد مقاومت؛ مجاهدین؛ مرگ بر پاکستان؛ مرگ بر آی ایس آی (ISI) مرگ بر نوکرانش! 

من در میان مردم خشمگین و عادی احاطه شده ام که پاکستان همسایه خود را به دلیل پناه دادن به قاتلان برهاندین ملامت می کند. 

سرباز: (ترجمه) آنها طالبان نیست؛ ملاعمر هم نیست؛ گلبدین هم نیست؛ خیلی ساده آنها آی ایس آی  (ISI) است. یک نسل آنها نگذاشتند که ما افغانستان شجاع؛ متحد؛ و مستقل؛ باشیم. ما انتقام مان را از پاسکتان خواهیم گرفت. 

برهاندین یک چهره کلیدی جنگجویان اتحاد شمال بر ضد طالبان بود. تدفین او امروز ما را بیاد فرمانده سابق اتحاد شمال احمدشاه مسعود می اندازد. مسعود نیز ترور شد؛ بمب گذار انتحاری القاعده او را درست دو روز قبل از یازدهم سپتامبر به قتل رساند. 

من در اینجا بدنیا امده ام ولی وقتی که خیلی جوان بودم اینجا را ترک کردم بنابر درک که از وضعیت این کشور داشتم. و حالا می خواهم بدانم که چگونه این کشور تبدیل به خشونت ترین کشور شده است. من یکی از زندان هایی بد نام افغانستان را دیده ام - پول چرخی - تا با یک فرد انتحاری طالبان گفتگو کنم. برایی رسانه ها خیلی کم پیش می اید که به چنین جاهایی دسترسی پیدا کند؛ و به ما گفته شده بود که به محض ورود نباید فیلم بی گیریم. 

در داخل من قاری رمضان را ملاقات کردم؛ یک تبعه پاکستانی و عضو گروه طالبان. سه سال پیش او به بزرگ ترین هوتل کابل رفته - هوتل سرینا - جایی که سفارت استرالیا باید می بود؛ و چهار غیرنظامی در آنجا کشته شد. رمضان می توانست خیلی بیشتر بی کشد؛ اگر او موفق به منفجر کردن واسکت اتحاری خود می شد. 

گزارشگر: در مغزتان چه بود؛ که فکر می کردید باید خود تان را منفجر کنید؟

قاری رمضان انتحاری نا موفق: (ترجمه) آنها به من گفته اند که انسان سخت تر از سنگ و نازک تر از گل است؛ من هیچ احساس ندارم؛ و هیچ فکر از مرگ و هیچ چیز دیگر. من کاری را می کردم که خدا خشنود شود. در کل هیچ احساس ندارم؛ و هیچ درد را نیز احساس نکردم.

گزارشگر: می توانی به من بگویی که در کجایی قران گفته که خودکشی (انتحار) کرد؟

قاری رمضان: (ترجمه)  در این راستا خدا به ما یک خبر خوش می دهد؛ که اگر کسی شهید شود او به بهشت خواهد رفت. چیزی که من قبلا گفته ام. " با زرو و با اسب. " منظورم اینه که از عهده چه چیزی برایی جنگ بر امده می توانی؟ اگر کسی بتواند از عهده یک تفنگ بر اید خوبه؛ اما ممکن است یک کسی دیگه از عهده یک تانک بر اید! من می توانم از عهده جنگ کردن با زندگی خود بر ایم. من می توانم مواد منفجره را در بدن خود جاسازی کنم و زندگی خود را از دست بدهم. 

گزارشگر: می توانی گفته را که گفته باید خودکشی (انتحار) کرد به من بگویی؟

قاری رمضان: (ترجمه)  قران است؛ حدیث است؛ یک چیز؛ یا دوچیز دیگر نیز است که من اسمش را فراموش کرده ام. یکی در قران است؛ دیگری ... را فراموش کرده ام که چه نام دارد. هرکس مسلمان می داند که جنگ با کفار وظیفه است - حتی بچه ها از آن آگاهی دارد. چهارصد ثوره قرانی وجود دارد که بصورت واضح در مورد جهاد سخن گفته است. هرمسلمان این را می داند. 

حتی این قاتل مشتاق اجرایی عدالت وحشیانه طالبان است.

قاری رمضان: (ترجمه) تحت قانون طالبان مجازات به اندازه جرم اعمال می شود. اما تحت قانون این دولت (دولت کرزی) یک قاتل می تواند آزاد بی گردد؛ اگر رشوت بدهد. و این برایی یک قاتل خیلی اسان است. طالبان هیچ وقت یک قاتل را رها نمی کند؛ او باید کشته شود. 

گزارشگر: ایا شما قادر خواهید بود که نیروهایی ناتو و امریکا را از افغانستان خارج کنید؟ 

قاری رمضان: (ترجمه) من امیدوارم که با تعداد خیلی محدود بتوانیم امریکا و ناتو را متوقف بسازیم. امکان این وجود دارد که طالبان با دولت صلح کند؛ البطه اگر خارجی ها افغانستان را ترک کند. 

گزارشگر: دولت تلاش کرد تا با طالبان صلح کند: اما طالبان رهبر کمیته صلح (برهاندین ربانی) را به قتل رساند.

قاری رمضان: (ترجمه) اگر یکی از رهبران دولت کشته شد؛ دیگری جایش را گرفت - افغانستان پر از رهبر است! خیلی از رهبران طالبان برایی صلح کشته شده است. 

گزارشگر: پاکستان چه حق دارد که در جنگ افغانستان شرکت کند؟ 

قاری رمضان: (ترجمه) افغانستان و پاکستان مخالف امریکا و ناتو است. آنها خیلی ها را ترور کرده اند. مثلا؛ بیت الله مسوود اسامه. 

و بعد از آن نگاه غیر عادی او نسبت به زنان در جامعه:
قاری رمضان: (ترجمه) زن باعث تحریک چیزهایی بد در جامعه اسلامی می شود.  خدا گفته؛ زن باید خودش را بی پوشاند - آنها نباید خانه را رها کند؛ مگر اینکه تمام بدن شان را با لباس بی پوشانند! و تو این را می دانی! بله؛ انگیزیش همه چیزهایی بد. این چیزی است که قران در مورد زنان می گوید. آنها باید در خانه بماند مگر اینکه تمام بدن شان را با لباس بی پوشانند.

بارگشت به سلول خود برایی مدت نا محدود در حبس.

همه این دختران به خوبی می دانند که در کجایی جهان طالبان ایستاده اند. در ماه اکتبر سال گذشته جنگجویان طالبان تلاش کردند تا با رها کردن گاز در مدرسه این ختران را به قتل رسانند - جزا برایی جرم یک زن که تحصیل می کند. 

فاطمه دانش آموز: بعد از چند دقیقه بویی گاز بسیار وخیم شد. ناگهان زرمینه مدیر مدرسه امدو گفت؛ هرچه سریعتر کلاس هایی درس را ترک کنید. او گفت زیاد نگران کتابها و کیف هایی تان نباید. چند دقیقه بعدش؛ بعضی از دختران احساس ضعف می کردند و احساس عش کردن بدانها دست داده بود و بعضی از آنها از هوش رفتند. من یکی از دختران بودم که از هوش رفته بودم. 

دخترها ترسیده بوده اند؛ اما آنها به تحصیل شان ادامه داده اند. و روز بعدش به کلاس شان برگشته اند. 

فاطمه: (ترجمه) بله ما ترسیده ایم؛ چون اینها کسانی است که می خواهند ما موفق نباشیم. آنها دشمن کشور ما هسند. آنها دشمنان ما هستند. آنها نمی خواهند که کشورما پیشرفت کند. اما ما باید فکر کنتیم که اگر ما بترسیم؛ و دیگران نیز بترسند؛ چه کسی کشورمان را دوباره می سازد؟ آنده مان چه خواهد بود؟ 

اجمل: (ترجمه) می توانم شر را از شما بی گیرم اقا؟ (اجمل پس گدا و فالگیر)

اما همه از این مزیت برخوردار نیست که مدرسه برود. اجمل حالا ده ساله است و او زمان بدنیا امده که امریکا در افغانستان حمله کرده است. و من در صدد این بر امدم که بیشتر از زندگی او بدانم. 

گزارشگر: (ترجمه) اجمل چکار می کنی؟ مکتب نمی رویی؟ 
اجمل: (ترجمه) من قبلا می رفتم؛ اما دیگه. 
گزارشگر: چرا مکتب را ترک کردید؟ 
اجمل: پردرم گفت که باید کار کنم.
گزارشگر: چرا باید تو کار کنی؟ 
اجمل: پردم گفت؛ کار کنم و خرج خانه را تهیه کنم. من چهار خواهر دارم که یکی از آنها مرده است؛ او مدتها پیش مرده است - زمانی که طالبان در قدرت بود؛ دوتا از خواهرانم خانه است و یکی دیگرش ازدواج کرده است.

او به ما گفت که روزانه تقریبا دو دالر کار می کند. 
گزارشگر: شما طالبان را دوست دارید؟ 
اجمل: نه

گزارشگر: شما نمی خواهید که طالبان دوباره بیاید؟ با وضعیت امروز افغانستان راضی هستید؟ 
اجمل: افغانستان خرابتر شده است. 
گزارشگر: شما وقتی برایی کار بیرون می شود از بمب گذار هایی انتحاری می ترسید؟ 
اجمل: بله من می ترسم.
گزارشگر: از چه چیزی در افغانستان وحشت داری؟
اجمل: از جنگ.

وحشت همه جا وجود دارد؛ جنگ خیلی ها را معلو کرده است. این کاتینیر سوراخ سوراخ شده یک وسیله امرار معاش کاکا محمد بوده - دکان که قطعات یدکی خودرا را به فروش می رسانده است. 

کاکا محمد: (ترجمه) آنها (طالبان) کاتینیر را وارونه کرده اند؛ و میله هایی ایستیلی را شکستانده اند. , و حالا معتادان هرچه را که دل شان شده است داخ آن برده اند. 
حالا توسط دولت بولدزر شده است؛ و کارگران همه رفته اند تا تمیزکاری کنند. (اشاره به جایی صاف و مسطح که کارگران مشغول کار هستند.) کاکا محمد به خانه خود بر می گردد و تلاش می کند از پله ها بالا برود. او می گوید که جنگ داخلی افغانستان وقتی یک راکت نزدیکش منفجر شده زخمی شده است و سه تا از همسایه اورا کشته است. اینها اسناد است که نشان می دهد کاکا محمد برای چهل سال مالک دکان یدکی فروشی بوده است.

گزارشگر: در مورد حکومت کرزی چه فکر می کنید؟
کاکا محمد: (ترجمه) اگر صادق باشم؛ این دولت فاسد است و وقتی که فساد در درون دولت وجود داشته باشد امنیت وجود ندارد. فقط همین. 
بدون کار و دکان و هرنوع در آمد دیگر؛ کاکا محمد و خانواده شان به سختی زنده می ماند. برایی آنها زندگی تحت حاکمیت طالبان بهتر از زندگی است که حالا دارند. 

کاکا محمد: این در زمان طالبان اتفاق نیافتاده است - طالبان این کارها را نکرده است؛ آنها به مردم کمک کرده اند. من قسم می خورم که خیلی از شب ها در میزدند و وقتی در را باز می کردیم کیسه هایی گوشت را به ما می دادن و بعد می رفتند. آنها همچنین به مردم گندم نیز می دادند. مردمان نیز بودند که کارهایی بد می کردند اما اگر گرفتار می شدند به دار آویخته می شدند. 

کاکا محمد مرا بیاد حرف بمب گذار انتحاری " قاری رمضان " انداخت که گفت؛ در حکومت طالبان یک مجرم چیزی را پرداخت می کرد که باید می پرداخت. 

کاکا محمد: ما کسانی را که خیانت می کند حمایت نمی کنیم - ما حکومت را می خواهیم که خیانت کاران را اعدام کند. کسی که خیانت می کند باید اعدام شود تا درس باشد برایی دیگران. اگر قرار باشد امروز کسی دستگیر شود فردایش بعد از ظهر ازاد شود؛ وضعیت خرابتر خواهد شد. 

این احساس را من بارها و بارها شنیده ام. اشتیاق سیفت و سخت برایی نظم و قانون؛ اما درحال حاظر هرگونه راه حل ممکن برایی مشکلات کشور دور از دسترس است. گفتگو با طالبان بعنوان راه حل برون رفت از بهران افغانستان بنظر می رسید؛ اما حالا که این سیاست تبدیل به یک جنازه شده است؛ باید تعجب کرد که رهبران جنگجو کشور در مرحله بعدی چه خواهد کرد. 

بخش دوم:

من به دنبال امید به اینده به کشور برگشتم.اما دورتر از آن؛ آنچه من در اینجا دیدم اختلاف و هرج و مرج بود. درشهر مزارشریف؛ ۳۵۰ کیلومتر در شمال کابل؛ مسجد سبز قرن پانزدهم یاد اور خوب و رشن از افغانستان باستان است. بعد از هرج مرج کابل مزار یکی از بهترین شهر هایی افغانستان است که می تواند نمونه برایی افغانستان باشد.

اما ۲۰ کیلومتر بیرون از شهر؛ قلعه است که اسمش قلعه جنگی است؛ که یک محل بد نام در تاریخ کشور است. در جنگ علیه طالبان نیروهایی اتحاد شمال از این دژ بعنوان زندان استفاده کرده اند. و در نوامبر ۲۰۰۱ زندانیان زیادی شورش کرده اند.  و اینجا بوده که طالبان کنترل این دژ را بدست گرفته بوده و نیروهایی اتحادشمال و متحدان امریکایی انها سریع آنرا پس می گرفته اند. عملیات بر اساس برنامه و پلان پیش نرفته و بعد از یک هفته جنگ سخت برایی فرو نشاندن شورش؛ امریکا از یک بمب سنگین خود بنام ( جی دی ای ایم JDAM ) استفاده کرده است. اما وقتی بمب به هدف منفجر شده به نیروهایی دوطرف آسیب رسانده است.

والی عطا محمد نور در بیرون کردن طالبان نقش کیلیدی بازی کرده است و حالا والی و یکی از قدرتمند افراد در کشور است. برهاندین ربانی؛ کسی که ترور شد یکی از دوستان و رهبران اتحاد شمال بود.

والی عطا محمد نور: (ترجمه) با کشتن یک رهبر آنها از خط عبور کردند؛ از خط قرمز عبور کردند.
گزارشگر: (ترجمه) خوب شما می گوید که هیچ راه صلح با طالبان برایی شما وجود ندارد؟
والی عطا محمد نور: آنهایی که صلح را مطرح می کند به آن همیت می دهد و براییآن ارزش قایل است. کسانی که می توانند صلح را تقویت و به آن ارزش قایل شوند؛ فرق نمی کند که آنها طالبان باشد یا هرکسی دیگه باشد ما از آنها حفاظت می کنیم. اما آنهایی که صلح را دوست ندارد و با آشنا نیست و فکر می کنند که جامعه با صلح احتیاج ندارد؛ صلح برایی آنها چه معنی دارد؟ ما از صلح صحبت می کنیم و آنها سر می برند. ما از صلح صحبت می کنیم و آنها بچه هایی مان را می کشد.

مسوولیت جنرال عصمت الله الی زی امنیت شهر و ولایت از وجود طالبان است. ما با نیرویی هایی سنگین نظامی او برایی یک گشت بیرون می رویم. آنها جایی نگه میدارند و به جستتجو مشغول می شوند. آنان بدنبال هر چیزی  می گردند؛ از انبار اسلحه گرفته تا مجرم ترافیکی. شهر امن بنظر می رسد؛ اما ما شنیده ایم که طالبان شهری را که از اینجا چندان دور نیست بدست گرفته اند.

جنرال عصمت الله الی زی: (ترجمه) کشور برایی مدت سی سال در جنگ بوده است و چیزی که جنگ برایی ما گذاشته است اسلحه در هرخانه و دهکده است. استفاده از اسلحه که هنوز به پروسه ( DIAC or DDR) تحویل داده نشده است ممکن است موجب غارتگری و دزدی شود. و همچنین می تواند نگهداری شود و در برگشت طالبان مورد استفاده قرار گیرد.

گرچند جنرال عصمت الله الی زی موجودیت دشمن را رد می کند.

جنرال عصمت الله الی زی: (ترجمه) مرکز آموزش صالبان و جایی که از آنجا برایی طالبان اسلحه تهیه می شود و تهیه کنندگان شان است خارج از مرز است. برایی تهیه کنندگان آنها مشکل است که تا به اینجا بیاید؛ چون خیلی دور است.

اما والی جنرال عطا محمد نور نگرانی فراتر از ولایت تحت حاکمیت خود دارد. او از حامد کرزی خواسته که معامله با طالبان را متوقف کند.

والی عطا محمد نور: (ترجمه) من با سران حکومت در تماس هستم از رییس جمهور و معاونش خواسته ام که تغیرات کلیدی در سیاست امینی بیاورد. اطلاعات و هوشمندی کامل باید اجرا شود. و تاکید کرده ام که ما نباید شانس به دشمنان خود بدهیم تا به کشتن ما ادامه بدهد.

گزارشگر: (ترجمه) اگر دولت کابل سکوت اختیار کند؛ شما چه کار می توانید؟

والی عطا محمد نور: اگر دولت بگوید که سیاست هایی خود را تغییر نمی دهد و امنیت را تامین نمی تواند؛  انها مسوول امنیت ما است. وبخاطر که برایی تامین امنیت ناتوانند ما به مردم و مجاهدین مراجعه می کنیم.

تحدید والی به دوباره مسلح کردن نیروهایی سابق خودش وضعیت دشوار را برایی دولت خلق می کند.

گزارشگر: اگر شما دست به چنین کاری بزنید؛ فکر نمی کند که جنگ داخلی در افغانستان از سر گرفته خواهد شد؟

والی عطا محمد نور: ما با مردم افغانستان مشورت می کنیم و به آنها به توافق می رسیم. تاخیر اشتباه است. به این معنی که ما سر خود را بر سنگ جلاد بگذاریم  و منتظر شمشیر باشیم که چه وقت شمشیر جلاد بر گردن ما فرود می اید.

وکیل احمد متوکل , وزیر خارجه سابق طالبان: (ترجمه) ماجور جنرال عطا و عبدالله و دیگران رویی یک نقطه پافشاری می کند و می خواهند برایی همیشه جنگ کنند. اما مردم افغانستان از این نظر حمایت نمی کنند. انها بعد از ۳۰ سال جنگ خسته شده اند.

دولت حامد کرزی با وکیل احمد متوکل وزیر خارجه سابق طالبان در تماس است. او مهره با ارزش برایی آنها است اما در شهر زیر در محاصره ارباب سابقش زندگیش در خطر است و محافظت از طرف دولت کرزی برایی او تدارک دیده شده است.

گزارشگر: آنها کی هستند؟ منظورم اینه که طالبان خوب و طالبان بد نیز وجود دارد؟ و طالبان امروزی چه کسانی هستند؟

وکیل احمد متوکل: طالبان هنوز هم تحت فرماندهی ملاعمر است؛ و آن رهبرای همان است! طبیعتا نسل جدید به آنها پیوسته است؛ بدون شک با همن نام و ساختار. آنها با یک سخنگو و یک پرچم و یک رهبر متحد نگهداشته شده است.

گزارشگر: خوب؛ اگر کسی سرقت کند؛ دستش قطع خواهد شد؟

وکیل احمد متوکل: ما به سه دادگاه برایی اجرایی عدالت احتیاج داریم؛ طوری که باید تمام احکام شریع باید اجرا شود.

گزارشگر: به نظر شما دولت باید با کسانی که بمب گذاری می کند صحبت کند؟

وکیل احمد متوکل: دولت و نیروهایی خارجی در عملیات خود غیرنظامیان را می کشد و بمب گذاری انتحاری در واقع یک نوع پاسخ است. این جنگ است! هنوز هیچ دستور کار متقابل وجود ندارد و هیچ توافق هم وجود ندارد؛ و مذاکرات رو در رو نیز هنوز شروع نشده است.

گزارشگر: شما فکر می کنید که با با رفتن ربانی حالا صلح داریم؟

وکیل احمد متوکل: ما اطمینان دارم که ما خواهیم داشت.

گزارشگر: شما ازمینان دارید؟

با اماده شدن برایی ترک افغانستان؛ به آخرین نکته غیرمعمول از معما سیاست در افغانستان دست یافتم. هما سلطانی یکی از اعضایی پارلمان افغانستان است. او ادعا می کند که هیچکس رهبر طالبان نیست؛ ملا عمر رهبر طالبان این اواخر در خانه او در کابل زندگی می کند.

هماسلطانی: حالا او (ملاعمر) به صحنه برگشته است و مدارک را مبنی بر توافق با مذاکرات صلح امضا کرده است. دولت باید به این مدارک نگاه بندازد. به شکل اطمینانی این امضا اصلی است. تاجایی که من می دانم اصلی است چون جلویی من امظا کرده است.

او (هماسلطانی) مدارک را طلب کرد و ادعا داشت که این مدارک توسط ملاعمر به او داده شده است و برایی حامد کرزی است.

هماسلطانی: نامه متعلق به ملاعمر و حامد کرزی است. کپی آن را سریع بیاورید. وقتی او می گوید " عالی جناب " او رییس جمهور؛ دولت و قانون اساسی را به رسمیت می شناسد.

من واقعا می خواهم بدانم که ادعایی هماسلطانی واقعا درست است و ایشان اینقدر اعتبار دارد. اگر غیر از این باشد در واقع نشانگر وضعیت آشفته کابل است. ترور برهاندین ربانی نقطه عطف برایی این ملت رنجدیده است. مذاکرات صلح با تروریست ها کشور را به لبه پرتگاه نزدیک تر کرده است.

گزارشگر: پیام تان برایی امریکا و دیگر جهان چه است؟

جنرال عطا محمد نور: آنهایی باید دشمن افغانستان و دشمن خودشان را بشناسند. آنها باید بدانند که چه کسی مسوول این همه هرج مرج در کشور است. مردم فقیر افغانستان اولین قربانی تروریست است و آنها به کمک هایی استراتژیک احتیاج دارند.

بعد از آنچه در یک دهه گذشته اینجا اتفاق افتاده است؛ واقعا تصور تغییرات برایی آینده بهتر سخت است. ۹ اکتبر ۲۰۱۱ دیت لاین dateline  پراگرام شبکه ( ایس بی ایس SBS ) استرالیا.

منبع ویدیو در یوتیوب  
منبع متن در اینگلیسی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر